tag:blogger.com,1999:blog-5677559940465389802.post5372718630294379891..comments2023-05-13T08:08:37.840-07:00Comments on ایران وطنم: آقای فرج سرکوهی، تحریف تاریخ چرا!!؟greenarthttp://www.blogger.com/profile/17016519973326192469noreply@blogger.comBlogger3125tag:blogger.com,1999:blog-5677559940465389802.post-69276775677456944272010-02-18T07:20:08.793-08:002010-02-18T07:20:08.793-08:00با احترام،
پاسخ نظر قبل توسط آقای آستانه در صفحه ا...با احترام،<br />پاسخ نظر قبل توسط آقای آستانه در صفحه اصلی داده شد.<br /><br />محمدAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5677559940465389802.post-29602038582930957512010-02-18T06:01:11.966-08:002010-02-18T06:01:11.966-08:00آقا یا خانم عزیز،
۱. می گویید «هیچ وقت هیچکدام از ...آقا یا خانم عزیز،<br />۱. می گویید «هیچ وقت هیچکدام از روشنفکران ایران کوچکترین ایده ای درباره چند و چون آزادی و دموکراسی نداشته اند». ممکن است توضیح دهید این کلمات آزادی و دموکراسی را چه کسی وارد ادبیات سیاسی ایران کرد؟ آیا این آرا جز به دست روشنفکران وارد اندیشه ی ایرانیان شد؟<br />۲. می گویید «چرا همان عده کم روشنفکران، تنها یکی- دو سال بعد از انقلاب که از راه رسیدگان شبانه روز به کشتار و خونریزی مشغول بودند، به دیکتاتوری اعتراض آرامی کردند.» از راه رسیدگان شبانه روز به کشتار و خونریزی چه کسانی مشغول بودند غیر از روشنفکران؟ <br />۳. می گویید «چرا آنها پیش از آنکه مردم از چاه کوچک رژیم پهلوی به سیاهچاله خونین دیکتاتوری اسلامی بیفتند، و در همان میانه راه که مذهبیون خواست مردم را می ربودند، مردم را آگاه نکردند؟» اگر زمانی توانستید روزنامه ها و مجلات آن زمان را به دست بیاورید و بحوانید متوجه خواهید شد که تلاش کردند ولی گوش شنوایی در میان ملت نبود. در اسفند ۱۳۵۷ قبل از «نخستین بهار آزادی» علی اصغر حاج سید جوادی مقاله ی صدای پای فاشیسم را نوشت. نزدیک به تمامی روشنفکران ملی گرا و چپ با تاسیس مجلس خبرگان و اصل ولایت فقیه مخالفت کردند و با ضربات چاقو و قمه و زنجیر حزب الله که حمایت مطلق مردم را هم داشت روبرو شدند. دانشجویان ملی گرا و چپ تا سه روز از دانشگاه در مقابل «انقلاب فرهنگی« با دست خالی دفاع کردند پیش از آن که خمینی آن ها را ببندد. چه کار دیگری باید می کردند؟<br />۴. «مرگ یزدگرد» درست پس از انقلاب نوشته شد و پاسخی به انقلاب بود. معلوم است نمایش را نخوانده اید و تنها به منبر رفته اید. اجرای نمایشنامه «کله تیزها و کله گردها» اثر برتولت برشت در آن شرایط معنایی بسیار متفاوت داشت و با اجرای آن در دوران پهلوی قابل مقایسه نیست. به علاوه می گویید «نگار اینها در زمان پهلوی ممنوع بود. محض اطلاع می گویم که بله «ممنوع بود». دوران پهلوی آن بهشتی که جنابعالی تصور می کنید بود. به صحنه آوردن نمایشی چون «کله تیزها و کله گردها» در آن دوران کار آسانی نبود.<br /><br />نکته: معلوم است از نسل جوانی هستید که به لطف جمهوری اسلامی هیچ اطلاعی از تاریخ این انفلاب و کلا تاریخ معاصر ایران ندارید. تقصیر شما هم نیست که نمی دانید ولی تو را به خدا از روی شکم هم با این همه اعتماد به نفس تو خالی حرف نزنید. این کار شما را بیش از آن که بدانید به آل احمد شبیه می کند. به علاوه، روشنفکرستیزی تان هم بسیار شبه روشنفکرستیزی روح الله خمینی، محمد رضا پهلوی، و محمد علیشاه قاجار است. کمی تعمق کنید ببینید مشکل این سه با روشنفکران چه بود؟Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5677559940465389802.post-28174244851006098582010-02-18T00:43:09.240-08:002010-02-18T00:43:09.240-08:00موشکافی کوتاه و به جا.ممنون.
همه ما برای ایشون احت...موشکافی کوتاه و به جا.ممنون.<br />همه ما برای ایشون احترام و ارزش قائلیم ولی ( اجازه بدهند تاریخی به نام روشنفکری نداشته باشیم)Donyahttp://boghze30sale.blogspot.comnoreply@blogger.com