متن نوار گفتگوهای منتشر نشده مراسم دامادی پسر میر دامادی

متن نوار منتشر نشده (همین پیش پای شما منتشر شد) مراسم دامادی پسر میر دامادی که تازگیها داماد شده


موسوی: آقا زمان مرحوم امام که اینجوری نبود. پول نفت مردم یه روز عقب نمی افتاد. مردم نمی گرفتن پول نفت رو که. ما با چک و لگد پول نفت رو بهشون می دادیم. انقدر مرحوم امام به پول نفت مردم حساس بودن.
حاج آقا (کناری): هاااااااا، آهااااا
کروبی: جان مادرت سرتو بگیر اونور دماغت تو چشم ما نره!
خاتمی: بزار حرف بزنه بابا، گیر نده.
حاج آقا (کناری): هاااااااا، آهااااا
موسوی: حالا استراتژی جنبش. ببین! من از سمت راست حمله می کنم، تو میانه زمین رو ول نکن.
کروبی: خب خب
موسوی: تو پاس بده به من، من می گم امام پاس داد، خود به خود گل می شه
حاج آقا (کناری): هاااااااا، آهااااا
کروبی: نکنه من باز پاس بدم رو گل تو بدو بدو برگردی رو خط دفاع مرحوم امام. باز تو خوبی، این خاتمی که می ره تو گل نظام می ایسته یه وقت کسی گل نخوره!
موسوی: نه، تو برو من دارمت.
خاتمی: من از این بیشتر نمی تونم. دلشوره می گیرم. واااا
حاج آقا (کناری): هاااااااا، آهااااا
Boldخاتمی: ای مرض!



تاج زاده (احتمال 120 درصد به حسن خمینی) : چرا تو رو نمی برن زندان یه کم لپ گل گلی ات کم بشه، خوووشگل مووششگلا؟!
موسوی: بچه است سر به سرش نزار خجالت می کشه! اذیتش نکن. بزرگ شد می برنش.
خاتمی: ببین داداش، این لپ گلی تا ما رو نفرسته بند 296 از اتاق پشتی اش تکون نمی خوره.



کروبی: خب حالا دیگه فعلا تموم شد. ناراحتی نکن. یه کم بخند. ما به زور این پسر میردامادی رو زنش دادیم که دور هم باشیم. راستی پسر مسرات خارجند هنوز یا تو نفت و این برنامه ها؟؟
نبوی: نه حاج آقا، داستان اینا نیست. الان که فکر می کنم می بینم نهایتا این ما نبودیم که انقلاب کردیم و همش برنامه بود، ولی نهایتا این انقلاب ما رو هم ..رد، اونم بدون بهانه.
کروبی: حالا این انقلاب همش انقد چیز داره(اشاره با دست)، چقدر شلوغش می کنی ها!



نبوی: سلامن علیکووووووم
حاج آقا: بده من اون دستوووو
نبوی: بیا بابا، ببینیم شما آخوندها با یه دست راضی می شید!
موسوی ( احتمال 130 درصد به حاج آقای کناریش): حاج آقا نکش، نکش حاج آقا جون، اینو قپونیش کردن، شونه و قلنج درست حسابی نداره ها.
حاج آقا: نه نه ؛ کشیدن دست مومن وقت مصافحه ثواب داره. از ثواب لب که نگو و نپرس
موسوی: نکش برادر در میره کت و کول پیرمرد.
حسن خمینی: هر هر هر هر. در بره ... اَی می خندیم... هر هر هر ... اَی می خندیم اگه در بره. هر هر هر.
ابطحی با غر غر: نکبت دراز به چی می خنده!!



کروبی (رو به خبرنگار): بله؟؟ نه خیر؟؟ بنده نبوی نیستم، اینه. زندان؟؟ ما هم زندانیم دیگه. خانوم ما مگه می ذاره پامونو از خونه بزاریم بیرون. واسه اومدن به عروسی بچه میردامادی سند گذاشتم پیشش.
نبوی: خالی نبند دیگه.
کروبی: به جان مرتضی حقیقته. زن ما مگه دادستان دادگاه انقلابه که الکی بگیره و الکی آزاد کنه. یا زندان نمی بره یا می بره اینجوریه. اینترنت منم چک می کنه. می گه با هیلری کلینتون چت می کنی. چون هیلری هم مثل اینکه اصلیتش لره.
نبوی: شیطونی نکن تا حبست نکنه
کروبی: آخه هیلری کلینتون هم شد شیطونی؛ باز نخست وزیر اوکراین بود یه چیزی





1 comment:

Anonymous said...

salam,
vaghan zahmat mikeshid.
man esmam mahmoode,
va ye name wblog kari mikonam,
khodam ke aslan razi nistam,
mikhastam age momkene komakam konid.
BOHLOOL.IBLOGGER.ORG
MBAWARCHY@YAHOO.COM
vaghan mamnoon