فریدون فرخزاد، شومن و آوازخوان مارکس شناس؛ دکترای حقوق سیاسی با تز "تاثیر اندیشه های مارکس بر کلیسا"

جالب است که می بینیم تقریبا هیچ کدام از اعضای حزب کمونیست و توده قبل از انقلاب تحصیلات آکادمیک درباره کمونیسم و مارکس نداشتند و پژوهشی درباره اندیشه های اساسی مارکس انجام نداده بودند. هیچ کدام از استادان دانشگاه نیز که پژوهشی در زمینه مارکسیسم انجام داده بودن عضو این احزاب نبودند.

در همان زمانی که حزب توده در حال شعار دادن و تولید جنگ چریکی و توسعه برداشتهای ناقص خود از مارکسیسم در گروههای زیر زمینی مانند سازمان فدائیان خلق اکثریت و اقلیت، حزب توده، سازمان مجاهدین خلق ایران، چریک های فدایی خلق ایران، حزب کمونیست ایران، شورای سوسیالیست های مسلمان و ... بود، فریدون فرخزاد به پژوهش علمی درباره مارکس و اندیشه های او می پرداخت.

حزب توده آورنده افکار و اندیشه هایی در ایران بود که خودش از آنها سر در نمی آورد. متاسفانه حرکت های احمقانه این گروه با شعار مارکسیسم باعث شد که نظرات یکی از بزرگترین اندیشمندان صده های اخیر در ایران بطور صحیح مطرح نشود و یا با تفاسیر کودکانه بیان شود. کسانی که دانشجوی علوم سیاسی، جامعه شناسی، انسان شناسی، و حقوق سیاسی هستند خوب می دانند که اندیشه های مارکس یکی از قوی ترین نظریات اجتماعی- سیاسی جهان (حتی امروز) است و کوچکترین ربطی به آنچه حزب توده و کمونیست های فعلی می گویند ندارد.

(وقتم را تلف کردم روی مارکسیست ها و توده ای های ایران، وقت شما را هم، ببخشید.)

بهرحال با مشاهده آنچه گذشته است به نظر می رسد فریدون فرخزاد که جانش را در راه آزادی ایران داد از همه اعضای حزب توده، احزاب ملی مذهبی و ... مرد تر بوده است، زیرا زمانی که همه احزاب نا ایرانی پس از انقلاب زباله دانهای قدرت را بو می کشیدند تا سهمی از انقلاب ببرند، او بدون سهم خواهی و یک تنه به نبردی تلخ پا گذاشت تا مردم را بیدار کند. پاسخ نبرد او ده ها دشنه نامردی بر گُرده سرد بود.

زندگینامه فریدون به زبان خودش:

«من در پانزدهم مهرماه ۱۳۱۷در چهارراه گمرک تهران متولد شدم.مدتی دردبستان رازی وبعد دردبیرستان دارالفنون درس خواندم وبعد به آلمان رفتم. در مونیخ؛ وین و برلین حقوق سیاسی خواندم. تزم را درباره‌ی تاثیرعقاید مارکس برکلسیا و حکومت آلمان شرقی نوشتم و با درجه (M.A) از دانشگاه مونیخ فارغ التحصیل شدم.

در سال ۱۹۶۲در مونیخ با آنیا عروسی کردم...در سال ۱۹۶۳اشعار آلمانی‌ام از طرف ناشرین بزرگ کتاب آلمان بعنوان بهترین ‌‌‌‌‌اشعار سال برنده‌ی جایزه شد؛ و در کتا‌‌بی که همه ساله منتشر ‌‌‌‌‌‌می‌شود آثار من در ردیف ده شاعر و نویسنده‌ی سال چاپ شد. در سال ۱۹۶۴ اولین دیوان شعرم بنام (زمانی دیگر) به زبان آلمانی انتشار ‌‌‌یافت و جایزه‌ی ادبیات را گرفت. بعد توی۱۰مجموعه شعر چاپ شد که یکیش عنوان بهترین ‌‌‌‌‌اشعار‌‌‌ یک قرن آلمان را دارد. آن کتاب، در ردیف آثار گوته و شیللر قرار گرفت ... شعری که درباره‌ی برلین گفتم جایزه‌ی ادبیات برلین را گرفت. عضو آکاد‌‌‌‌‌‌می ادبیات جوانان مونیخ شدم. در سال ۱۹۶۶به رادیو تلویزیون مونیخ رفتم ... در تلویزیون مونیخ‌‌‌ یک سلسله فیلم رنگی تهیه کردم . در ۱۹۶۷روی موزیک فولکور‌ایران؛ موزیک مدرن ساختم و با‌ این موزیک به فستیوال موزیک ‌اینسبورگ اطریش راه‌‌‌ یافتم وجایزه‌ی اول را هم گرفتم. در همان سال ‌امتحان دانشگاهم را هم دادم ودر رشته‌ی حقوق سیاسی با درجه عالی فارغ التحصیل شدم. بجز زبان آلمانی وانگلیسی؛ مختصری نیز فرانسه میدانم.»

زندگینامه از ویکی پدیا

یک مصاحبه کوتاه


یادش گرامی باد

No comments: